این سوالی است که بر افکار اکثر مردم متبادر می شود. اینکه چرا نخست وزیری یا ریاست بر کشوری بسیار کوچک می تواند برای ابر قدرت ها مانند امریکا و اروپا و حتی روسیه تا قدرت های منطقه ای دارای این همه اهمیت باشد؟
يکشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۱۳:۵۴
کد مطلب : 67258
ساختار سیاسی لبنان می تواند به سرعت دستخوش تحولات ناخواسته گردد زیرا لبنان سرزمین اقلیت هاست. کشوری که طبق قانون اساسی آن همواره رئیس جمهور باید از طائفه مسیحی ، نخست وزیر از اعراب سنی و رئیس مجلس باید شیعه باشد صرف نظر از شمار پیروان هر کدام از مذاهب در این کشور به این ویژگی باید تحولاتی را افزود که از زمان ترور مشکوک رفیق حریری ( سرمایه دار دوست ال سعود ) به وجود آمد و لبنان را به دو بخش حامیان جریان 14 مارس و طرفداران جریان 8 مارس تقسیم کرده که تاکنون نیز این تقابل ادامه داشته است.
جریان 14 مارس به ظاهر در مقابل دخالت های سوریه در لبنان ( که توانست به جنگ داخلی پایان دهد) مخالف بود و توانست 40 هزار نظامی ارتش سوریه را که در لبنان حضور داشتند اخراج کند اما در اصل این جریان سیاسی نه تنها از آل سعود تامین مالی می شود بلکه با روند مقاومت در این کشور مخالف بوده و حامی گروه های تروریستی در سوریه و از عوامل جنگ داخلی آن کشور است.
جریانی که خاندان حریری رهبر و تامین کننده مالی اش بوده اند و اشخاص بد نامی مانند جمیل ( رئیس جمهور سابق ) و سمیر جعجع (تروریست فالانژ) و عامل کشتار های دهه 70 میلادی از اعضای کادر رهبری ان می باشند.
بعد از تشکیل این جریان ، و بحران هایی که در لبنان روی داد ، زمینه ساز تشکیل جریان فرا طائفه ای دیگری در این کشور شد به نام جریان 8 مارس که از میشل عون (رئیس جمهور کنونی) تا حزب الله و سنی های طرابلس در شمال لبنان به رهبری کرامه را در بر گرفت.
این جریان دوم ، اگر چه در سال های اول قدرت چندانی نداشت اما درنهایت در سال قبل توانست کرسی ریاست جمهوری و فرماندهی ارتش را با نشستن میشل عون مارونی در کاخ بدبدا به دست آورد. همین امر زمینه ساز همکاری میان مقاومت اسلامی لبنان با ارتش و سازمان امنیت این کشور برای بیرون راندن تروریست های داعش و النصره از این کشور و آزاد سازی مناطق جرود عرسال در تابستان امسال شد.
موفقیتی که در کنار پیروزهای محور مقاومت در سوریه و شکست داعش توانست جریان 14 مارس را که حامی ناآرامی در سوریه بود به وحشت اندازد .
هم به قدرت رسیدن جریان دوست ایران در لبنان و هم شکست دوستان وهابی ال سعود در سوریه ،لبنان، عراق و یمن ، به کام دولت تازه کار عربستان خوش نیامد از این رو دعوت از سعد حریری به پایتخت سعودی می تواند از برنامه های آنها برای ایجاد ناامنی در آینده لبنان حکایت داشته باشد. اما چرا لبنان مهم است ؟
این سوالی است که بر افکار اکثر مردم متبادر می شود. اینکه چرا نخست وزیری یا ریاست بر کشوری بسیار کوچک می تواند برای ابر قدرت ها مانند امریکا و اروپا و حتی روسیه تا قدرت های منطقه ای دارای این همه اهمیت باشد؟
لبنان چنانچه اشاره شد سرزمینی است که هم مسیحی مارونی و دروزی دارد ، هم شیعه و سنی ،هم کرد ، ارمنی و کاتولیک و ارتودوکس. از این رو برای بیشتر قدرت ها حمایت از هم مذهبان شان در ظاهر می تواند نشان از قدرت فراملی شان باشد . از این رو این کشور به مانند ویترینی برای سیاست کل خاورمیانه تبدیل شده است .
به بیان دیگر، غیر از قدرت های شرق آسیا همه دولت ها تمایل دارند تا خود را قدرتی نشان دهند که توانایی کنترل و برقراری امنیت در این کشور را داراست. حتی اگر برای نیل به این منظور نظم و آرامش این کشور و مردم ساکن آن را برای سال ها به خطر افکند.
پس اگر کسی بخواهد در روند موفقیت های محور مقاومت در شامات خللی وارد کند ساده ترین اقدام این است که آرامش موجود را به بهانه های قومی و طائفه ای به هم بزند. سعد حریری که از مالکان برج مشهور ریاض است و شرکت های متعدد تجاری در عربستان دارد می تواند آغاز گر این مشکلات به کام سعودی و علیه مردم رنج دیده لبنان باشد.
۰